آداب نيايش
آداب نيايش
دوم: آدابى كه همزمان با نيايش رعايت مىشوند.
سوم: آنهايى كه پس از دعا و نيايش مراعات مىشوند.
آداب قبل از نيايش
1 - پاكيزگى و طهارت روحى و جسمى;
2 - استفاده از بوى خوش و توجه به آراستگى ظاهرى; (1)
3 - توجه به قبله و خداوند قبله;
4 - گمان به اين كه اگر دعا كند خداوند اجابتخواهد فرمود;
در اين باره از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند:
«به طورى دعا كنيد كه يقين به اجابت پروردگار داشته باشيد.»
5 - صدقه دادن;
امام صادق عليه السلام فرمود: هرگاه پدرم حاجتى داشتبه هنگام زوال خورشيد (يعنى هنگام ظهر) طلب مىكرد; و هنگامى كه اراده درخواستحاجتخود مىكرد قبل از آن صدقه مىداد، عطر استعمال مىكرد، به مسجد مىرفت و آنچه از خدا مىخواست در تحصيل جاجتخود دعا مىكرد.»
(2) آداب همراه نيايش
از آيات قرآن به خوبى استفاده مىشود كه وسيله قرار دادن مقام انسانى صالح در پيشگاه خدا، و طلب چيزى از خداوند به خاطر او به هيچ وجه ممنوع نيست و منافاتى با توحيد ندارد. در آيه 64 سوره نساء مىخوانيم:
«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما»; «اگر آنها هنگامى كه به خويش ستم كردند (و مرتكب گناهى شدند) به سراغ تو مىآمدند، و از خدا طلب عفو و بخشش مىكردند و رسول نيز براى آنها طلب عفو مىكرد، خدا را توبهپذير و رحيم مىيافتند.»
نيز در آيه 97 سوره يوسف مىخوانيم:
«برادران يوسف، از پدر تقاضا كردند كه در پيشگاه خداوند براى آنها استغفار كند، و يعقوب نيز اين تقاضا را پذيرفت.»
در آيه 114 سوره توبه نيز موضوع استغفار حضرت ابراهيم عليه السلام در مورد پدرش (عمويش) آمده كه تاثير دعاى پيامبران را درباره ديگران تاكيد مىكند; و همچنين در آيات متعدد ديگر قرآن، اين موضوع منعكس است. از روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در دست داريم نيز به خوبى استفاده مىشود كه توسل - به آن معنى كه ذكر شد - هيچگونه اشكالى ندارد، بلكه كار خوبى محسوب مىشود. (4)
در اينجا لازم استبه چند نكته اشاره شود:
الف - منظور از توسل اين نيست كه كسى حاجت را از پيامبر يا امام بخواهد، بلكه منظور اين است كه به مقام او در پيشگاه خدا متوسل شود، و اين در حقيقت توجه به خداست، زيرا احترام پيامبر صلى الله عليه و آله نيز به خاطر اين است كه فرستاده او بوده و در راه او گام برداشته است.
ب - بعضى اصرار دارند كه ميان حيات و وفات پيامبر و امامان عليهم السلام فرق بگذارند، در حالى كه از نظر يك مسلمان، پيامبر و صالحان، پس از مرگ زندگى برزخى دارند; زندگانى وسيعتر از عالم دنيا، همانطور كه قرآن، درباره شهيدان به آن تصريح فرموده است.
ج - بعضى نيز اصرار دارند كه ميان تقاضاى دعا از پيامبر، و سوگند دادن خدا به مقام او فرق بگذارند; تقاضاى دعا را مجاز و غير آن را ممنوع بشمارند. در حالى كه هيچگونه فرقى ميان اين دو ديده نمىشود.
د - بعضى از نويسندگان و دانشمندان اهل تسنن - به خصوص وهابيان - با لجاجتخاصى كوشش مىكنند تمام احاديثى كه در زمينه توسل وارد شده است را تضعيف كنند و يا با اشكالات واهى و بىاساس، آنها را به دست فراموشى بسپارند; آنها در اين زمينه چنان بحث مىكنند كه هر نگرنده بىطرفى احساس مىكند پيش از اين، اينان عقيدهاى براى خود انتخاب كرده و اينك مىخواهند عقيده خود را بر روايات اسلامى تحميل كنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود كنار بزنند; در حالى كه يك محقق هرگز نمىتواند چنين بحثهاى غير منطقى و تعصبآميزى را بپذيرد.
ه - روايات در مورد توسل به حد تواتر رسيده است; يعنى به قدرى زياد است كه ما را از بررسى اسناد آن بىنياز مىسازد; علاوه بر اين، در ميان آنها، روايتهايى كه همگان صحيح مىشمارند نيز فراوان است. با اين حال، جايى براى خردهگيرى در پارهاى از اسناد آنها باقى نمىماند. (5)
امام حسن عسكرى عليه السلام از اجدادش از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه: «خداوند سبحان به مومنان مىفرمايد، اگر بنده من از شما حاجتى داشته باشد، شما را به كسى كه دوست داريد درخواست مىكند. و مگر نمىدانيد بهترين و با كرامتترين بندگان نزد من، محمد و على; حبيب و ولى من هستند؟ پس هر كس حاجتى دارد به وسيله آن دو به من متوسل شود، به راستى دعاى حاجتمندى كه مرا به آنها - كه از پاكان درگاهم هستند - بخواند، رد نمىكنم. پس هر كس مرا به آنها بخواند، دعايش را مستجاب مىكنم و چگونه رد كنم دعاى كسى را كه مرا به حبيب و برگزيدهام، و ولى و حجتم و روح و نور و آيت و باب رحمت و وجه و نعمتم مىخواند رد كنم؟
مگر نمىدانيد كه آنها را از نور عظمتم آفريدم و آنها را اهل كرامت و ولايتخود قرار دادم؟ پس كسى كه مرا به آنها بخواند - در حالى كه آگاه و عارف به حق و مقام آنها باشد - اجابت دعايش بر من واجب است و اين حق او بر من است كه دعايش را مستجاب كنم.» (6)
در رواياتى نيز وارد شده است كه حتى خود امامان عليهم السلام به پدران خود متوسل مىشدهاند. داود رقى مىگويد:
«بسيار مىشنيدم كه امام صادق عليه السلام در دعاهاى خود خداوند را به حق پنج تن قسم مىداد.» (7)
همچنين در رواياتى توسل پيامبران گذشته به انوار مقدس اهل بيت و پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله نقل شده است. سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند كه گفت: از رسول گرامى اسلام درباره كلماتى كه حضرت آدم از پروردگار فرا گرفت، تا توبه او پذيرفته شد، سؤال كردم، آن حضرت فرمود:
«ساله بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين و ...» (8)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين باره فرمودهاند:
«ان الله يحب السائل اللجوج; خداوند نيايشگرى كه بر دعاى خود پافشارى مىكند را دوست دارد.» (9) و از اميرمؤمنان على عليه السلام روايتشده است كه فرمود: «الدعاء ترس المؤمن، و متى تكثر قرع الباب يفتح لك; دعا سپر مؤمن است و هرگاه درى را بسيار بكوبى بر روى تو باز مىشود.»
از امام باقر عليه السلام نيز روايتشده است: «و الله لا يلح عبد مؤمن على الله فى حاجته الا قضاها الله له; به خداوند سوگند هيچ بنده مؤمنى در دعا پافشارى و اصرار به درگاه خدا نمىكند جز اين كه خداوند حاجتش را برايش برمىآورد.» (10)
امام صادق عليه السلام نيز فرمودند: «ان الله كره الحاح الناس بعضهم على بعض فى المسالة و احب ذلك لنفسه، ان الله يحب ان يسال و يطلب ما عنده; خداوند خوش ندارد كه مردم در حاجتهاى خود به يكديگر اصرار كنند، ولى پافشارى و اصرار در خواهش از خود را دوست دارد، خداوند دوست مىدارد از آنچه نزد او استسؤال و درخواستشود.» (11)
البته فراموش نشود كه اصرار در دعا و نيايش، با اصرار بر اجابت آن از طرف پروردگار متفاوت است، زيرا گاهى اجابت دعا به مصلحت انسان نيست.
در دعاهاى پنهانى، ريا و خودنمايى كمتر راه پيدا كرده، به اجابت پروردگار نزديكتر است. خداوند در اين باره مىفرمايد: «ادعوا ربكم تضرعا و خفية»; «پروردگار خود را با زارى و در پنهانى بخوانيد.» (12)
در روايت از امام رضا عليه السلام است كه فرمود: «دعوة العبد سرا دعوة واحدة تعدل سبعين دعوة علانية; يك نيايش بنده به پنهانى و آهستگى با هفتاد دعاى ظاهر و آشكار برابرى مىكند.» (13)
مخفى بودن نيايش - آن هم در سكوت و آرامش شب - تاثير شگرفى در روح انسان دارد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «اذا دعا احدكم فليعم فانه اوجب للدعاء; هرگاه يكى از شما دعا مىكند بايد به طور عمومى دعا كند، به درستى كه آن براى دعا واجبتر است.» (14)
چه، دعا كردن براى ديگران در هنگام دعاى براى خود، داراى ارزش زيادى است، ولى از آن بالاتر اين است كه انسان ديگران را بر خود مقدم داشته و ابتدا براى آنها دعا كند. امام حسن مجتبى عليه السلام مىفرمايد: «در شب جمعه، مادرم را ديدم كه تا صبح در حال ركوع و سجود بود، به او گفتم: اى مادر! چرا همانطورى كه براى ديگران دعا كردى براى خود دعا نكردى؟ فرمود: «الجار ثم الدار; اول همسايه، سپس خانه خود.» (15)
از امام صادق عليه السلام نيز روايتشده است: «من قدم اربعين رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجيب له فيهم و فى نفسه; كسى كه پيش از دعاى براى خود، چهل نفر از برادران - مومن - خود را دعا كند، دعايش هم در حق آنان و هم در حق خودش مستجاب خواهد شد.» (16)
بهر اين فرمود با موسى خدادر دعاهايى كه به دست ما رسيده، دعاى براى ديگران به صورتهاى زير مىباشد:
دعا براى اوليا، نيكان و بزرگان دين
علاوه بر اين دو، حق قرابت و خويشاوندى با پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله لازم مىكند در حق او دعا كنيم; چون دعا كردن نيز نشانهاى از مودت و دوستى است. و بالاخره امام واسطه نعمت و فيوضات الهى است. در بخشى از زيارت جامعه مىخوانيم:
«به بركت ما، درختها بارور گرديده و ميوهها رسيده و نهرها جارى شده و باران از آسمان باريد، و گياه از زمين روئيده است.»
دعا براى پدر و مادر و كسانى كه بر گردن انسان حق دارند
دعا براى برادران دينى
دعا براى فرزندان و نسلهاى آينده
«رب اجعلنى مقيم الصلاة و من ذريتى ربنا و تقبل دعاء»; «پروردگارا! مرا و فرزندانم را بر پاى دارنده نماز قرار ده و دعايم را بپذير.» (23)
دعا براى مرزداران
يكى ديگر از آداب نيايش، همگانى و همراه با جمعيت دعا كردن است.
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
«ما اجتمع اربعة قط على امر واحد فدعوا الا تفرقوا عن اجابة; هيچگاه چهار نفر با هم دستبه دعا برنمىدارند، جز آن كه وقتى پراكنده شوند دعاى آنان به اجابت رسيده باشد.» (25)
هر چه انسان نسبتبه خود شناختبيشترى پيدا كند، در برابر پروردگار تواضع بيشترى خواهد داشت; چرا كه به نيازهاى خود آگاه مىشود و نسبتبه اين كه در تمام هستى خود به خداوند متعال نيازمند استبيشتر توجه پيدا مىكند.
از امام صادق عليه السلام روايتشده است كه فرمود: «ان الله تبارك و تعالى اوحى الى موسى: اذا وقفتبين يدى فقف وقف الذليل الفقير; خداوند تعالى به حضرت موسى عليه السلام وحى فرمود: هرگاه در پيشگاه من ايستادى، همانند شخص ذليل نيازمند بايست.» (26)
خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد: «ادعوا ربكم تضرعا»; (27) «پروردگار خود را با حالت زارى بخوانيد.»
ما درون را بنگريم و حال را
نى برون را بنگريم و قال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود
گر چه گفت لفظ ناخاضع بود
بهترين نيايش آن است كه در ابتدا با نام و ياد پروردگار آغاز شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لا يرد دعاء اوله بسم الله الرحمن الرحيم; دعايى كه با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز شود، رد نمىشود.» (28)
امام صادق عليه السلام فرمود:
«هرگاه اراده داريد كه از حق سبحانه و تعالى چيزى از حوايج دنيا را سؤال كنيد، بايد به ستايش پروردگار و مدح او و صلوات بر پيغمبر و آل او عليهم السلام ابتدا كنيد، بعد از آن از خداوند حاجات خود را بخواهيد.» (29)
بهترين نمونه اين مدح و ثناى پيش از دعا در سوره حمد ديده مىشود كه ابتدا خداوند را به رحمانيت و رحيميت مدح مىكنيم و سپس دعا مىكنيم.
اين مساله را در بيشتر ادعيه امامان معصوم عليهم السلام به خوبى مىتوان مشاهده كرد. از آن جمله روايتى از اميرمؤمنان عليه السلام درباره تمجيد پروردگار متعال با اين عبارت:
«يا من هو اقرب الى من حبل الوريد! يا فعالا لما يريد! يا من يحول بين المرء و قلبه! يا من هو بالمنظر الاعلى! يا من هو ليس كمثله شىء; اى آن كه از رگ گردن به من نزديكترى! اى آنكه هر چه بخواهى انجام مىدهى! اى آنكه ميان انسان و دلش حايل مىشوى! اى آن كه در بلندترين ديدگاهى! اى آن كه همانندش هيچ نيست!» (30)
يكى از آدابى كه اجابت دعا را تضمين مىكند، درود فرستادن بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام است. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
«لا يزال الدعاء محجوبا حتى يصلى على محمد و آل محمد;
همواره دعا و نيايش در پرده است تا آنگاه كه بر محمد و آل او درود فرستاده شود.» (31)
اين برترين ادب نزد پروردگار است، چرا كه اوج هيجان و احساسات و عشق و علاقه در اين هنگام بروز پيدا مىكند و خبر از نرمى دل و خشوع قلب مىدهد و آن هم دليل اخلاص است. در روايت است كه:
«اگر نتوانستيد گريه كنيد، خود را به حالت گريه كنندگان درآوريد.» (32)
البته بايد توجه داشت كه تنها گريه كردن ظاهرى مقصود اصلى نيست، بلكه مىبايست آداب ديگرى نيز مورد توجه قرار گيرد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«حضرت موسى از كنار يكى از يارانش گذر كرد در حالى كه آن شخص در سجده بود، آن حضرت به دنبال انجام كارش رفته و در بازگشت نيز آن شخص را در همان حال ديد، سپس فرمود: اگر حاجت تو به دست من مىبود هر آينه برآورده مىكردم - در اين هنگام از پروردگار ندايى رسيد كه - اى موسى! اگر آنقدر سجده كند كه گردنش قطع شود، دعايش را اجابت نخواهم كرد تا آن زمان كه از آنچه دوست ندارم به آنچه دوست دارم باز گردد.» (33)
تا به حاصل برسد كشت اميدى كه تو راست
چاره كار بجز ديده بارانى نيست
اعتراف به تقصيرات و گناهان باعث مىشود انسان به خدا نزديكتر شده، قلبش خاشع شود. علاوه بر اين، يادآورى گناه انسان را به حالت گريه نزديكتر مىكند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «هرگاه خواستيد حاجتهاى دنيا و آخرت خود را با خدا در ميان بگذاريد، با ثنا و ستايش الهى آغاز كنيد و سپس بر محمد و آل او صلوات بفرستيد و بعد از آن به تقصيرات و گناهان خود اعتراف كنيد و بعد از اين از خدا «حاجت» خود را بخواهيد.» (34)
اولين پيشواى شيعيان; اميرمؤمنان عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
لا يقبل الله دعاء قلب لاه; خداوند دعاى دلى كه غافل و سرگرم باشد را نمىپذيرد.» (35)
از امام صادق عليه السلام نيز روايتشده است كه فرمود: «اذا دعوت الله فاقبل بقلبك; هرگاه خواستى دعا كنى توجه قلبى داشته باش.» (36)
بلند كردن دستها به طرف آسمان در هنگام دعا نيز از آداب نيايش بوده، در ايجاد حالت معنوى و روحى بسيار مؤثر است. امام حسين عليه السلام فرمود: وقتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دعا مىكردند، دستهايشان را بلند مىكردند همانند مسكينى كه چيزى طلب مىكند.» (37)
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه «فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون» (38) فرمودند: «التضرع رفع اليدين بالدعاء; تضرع، يعنى دستها را هنگام دعا بلند كردن.» (39)
از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: «ما من رجل دعا فختم دعائه بقول ماشاء الله لا قوة الا بالله الا اجيب صاحبه; كسى نيست كه دعاى خود را با جمله ماشاء الله لا قوة الا بالله ختم كند، مگر آن كه دعايش مستجاب شود.» (40)
آداب بعد از نيايش
خداوند از انسانهايى كه تنها هنگام سختىها خدا را مىخوانند و هنگام رفع گرفتارى او را فراموش مىكنند، مذمت كرده و مىفرمايد:
«و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منيبا اليه ثم اذا خوله نعمة منه نسى ما كان يدعوا اليه من قبل»; (41) « و چون به انسان آسيبى رسد، پروردگارش را - در حالى كه به سوى او بازگشت كننده است - مىخواند; سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند، آن [مصيبتى] را كه در رفع آن پيشتر به درگاه او دعا مىكرد، فراموش مىنمايد.»
در آيهاى ديگر، آنها را اين گونه سرزنش مىكند:
«و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما كشفنا عنه ضره مر كان لم يدعنا الى ضر مسه»; (42) « و چون انسان را آسيبى رسد، ما را - در همه حال - در حال به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده - مىخواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مىرود كه گويى ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده نخوانده است.»
يكى از آداب پس از دعا، كشيدن دستها به سر و صورت است. امام صادق عليه السلام فرمودند:
«ما ابرز عبد يده الى الله العزيز الجبار الا استحيى الله - عز و جل - ان يردها صفرا فاذا دعا احدكم فلا يرد يده حتى يمسح على وجهه و راسه; هيچ بندهاى دستش را به سوى خدا نگشايد مگر اين كه خدا را شرم آيد كه آن را تهى برگرداند، پس هنگامى كه يكى از شما دعا مىكند دستخود را بر نگرداند مگر اينكه بر سر و روى خود بكشد.» (43)
امام صادق عليه السلام فرمود: «الداعى و المؤمن فى الاجر شريكان; (44) دعاكننده و آمينگو در اجر و ثواب شريك هستند.»
پی نوشت :
1) خذوا زينتكم عند كل مسجد.) اعراف/103.
2) اصول كافى، ج 4، كتاب الدعاء، ص 227، ح 7.
3) بحارالانوار، مجلسى، ج 93، ص 296.
4) بر گرفته از تفسير نمونه، ج 4، ص 366.
5) اقتباس از تفسير نمونه، ج 4، صص 370 و 371.
6) وسايل الشيعه، باب استحباب توسل در دعا به محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله.
7) كافى، كلينى، ج 2، ص 422.
8) وسائل الشيعه، كتاب الصلاة، باب 37، ح 8843.
9) بحارالانوار، ج 93، ص 374.
10) همان، ج 93، ص 375.
11) همان، ج 78، ص 173.
12) اعراف/ 53.
13) عدة الداعى، احمد بن محمد بن فهد حلى، ص 117.
14) همان، ص 118.
15) بحارالانوار، ج 43، ص 81، روايت 3.
16) همان، ج 93، ص 383، روايت 2.
17) مثنوى معنوى، جلال الدين محمد بلخى.
18) در دعاى شريف ندبه مىخوانيم: اين السبب المتصل بين الارض و السماء.
19) امام صادق عليه السلام فرمود: اگر زمين بدون امام بماند از هم مىپاشد. كافى، ج 1، ص 179.
20) ابراهيم/ 41.
21) حشر/ 10.
22) آل عمران/ 38.
23) ابراهيم/ 40.
24) ر. ك: صحيفه سجاديه.
25) ثواب الاعمال، صدوق، ص 357.
26) بحارالانوار، ج 93، ص 313.
27) اعراف/ 55.
28) عدة الداعى، ص 120.
29) همان.
30) اصول كافى، ج 2، ص 484، روايت 2.
31) بحارالانوار، ج 93، ص 316، روايت 21.
32) ر. ك: اصول كافى، كلينى، ج 4، ص 233.
33) بحارالانوار، ج 78، ص 225، روايت 95.
34) مرآت العقول، ج 12، ص 99.
35) بحارالانوار، ج 93، ص 314.
36) همان.
37) كان رسول الله صلى الله عليه و آله يرفع يديه اذا ابتهل و دعاكما يستطعم المسكين». بحارالانوار، ج 93، ص 294، روايت 23.
38) مؤمنون/ 76.
39) الاربعون حديثا، شهيد اول، حديث 30; بحارالانوار، ج 85، ص 204.
40) وسائل الشيعه، كتاب الصلوة، ابواب دعا، باب 35، حديث 2.
41) زمر/ 8.
42) يونس/ 12.
43) عدة الداعى، ص 159.
44) اصول كافى، ج 4، ص 242حديث 4. '
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}